
«دیدن این فیلم جرم است»، یکی از فیلمهای سیاسی جشنواره سی و هفتم بود که با روایت رضا زهتابچیان ساخته شد. رضا زهتابچیان پیش از این، ساخت چند فیلم کوتاه را از سر گذرانده بود و فیلمهای کوتاه اجتماعیاش را میتوان به راحتی یافت. بر اساس همین فیلمهاست که مطمئن میشویم کارگردان به بیان مسائل اجتماعی علاقه دارد و هیچ بعید نیست که داستان این فیلم نیز طعنه به شرایط جامعه را داشته باشد. تهیهکننده این فیلم محمدرضا شفاه است و فیلمبرداری آن تحت نظر روزبه رایگا انجام شد. دیدن این فیلم جرم است حس وقوع جرم را به مخاطب میدهد و این موضوع ناشی از خفقان و آزادی نداشتن در سینما و هنر کشورمان است. پروانه ساخت دیدن این فیلم جرم است! پس از طی کردن مراحل فراوان صادر و فیلمبرداری آن به دلیل موضوع حساس و امنیتیاش در سکوت خبری انجام شد. این فیلم دومین اثر سینمایی تولید شده در باشگاه فیلم سوره که زیر مجموعه حوزه هنری است، میباشد. «دیدن این فیلم جرم است!» به بخش «نگاه نو» سی و هفتمین دوره جشنواره ملی فیلم فجر راه یافت و نامزد بهترین فیلم بخش نگاه نو شد. گویی دیدن این فیلم جرم است نسخه آپدیت شدهای از فیلم آژانس شیشهای باشد که در آن حاج کاظم کارکنان یک آژانس هواپیمایی را گروگان گرفته بود تا حقش را بگیرد و در اینجا یک جوان بسیجی آتش به اختیار، میخواهد حق ناموس وطنش را از یک شهروند انگلیسی-ایرانی بگیرد. تفاوت بین این دو فیلم در نگاههای دو کارگردان است. در فیلم آژانس شیشهای مذاکرات منطقیتری را مشاهده بودیم و کارگردان دائما قهرمانش را به سمت تفنگ در دست داشتن پیش نمیبرد، اما زهتابچیان در فیلمش طوری وانمود میکند که حلال همه مشکلات تفنگ برداشتن و اسلحه کشیدن روی مخالفین است.
چه کسانی در این فیلم بازی میکنند؟
در این فیلم شاهد بازی محمود پاکنیت، لیندا کیانی، مهدی زمین پرداز، امیر آقایی، حسین پاکدل، حمیدرضا پگاه، احسان امانی، حسن زارعی، حمید ابراهیمی، محمدرضا مالکی، مرتضی زارع، مهدی فلاحتگر، احسان شیخی و علی آباقری هستیم.
خلاصه فیلم
فیلم داستان جوانی مومن و بسیجی به نام امیر است که همسر محجبهاش، ریحانه به دلیل چادری بودنش مورد ضرب و شتم فردی قرار میگیرد. این فرد توسط پایگاه بسیجی که امیر فرماندهی آن را تازه به عهده گرفته دستگیر میشود و امیر متوجه میشود که جنین داخل شکم ریحانه به خاطر حملات این فرد سقط شده است. در همین گیر و دار نامهای از نیروی انتظامی به پایگاه میرسد مبنی بر اینکه فرد دستگیر شده باید سریعا آزاد شود و میگویند که این دستور از بالا آمده است.
امیر به جای گوش دادن به دستور، تصمیم میگیرد خودش وارد عمل شده و حقش را از این فرد گرفته و نگذارد که او (که در حالت عادی به سر نمیبرده و به ناموسش دست درازی کرده) از پایگاه بیرون برود. فرمانده خود پایگاه که یک سردار سپاهی است هم نمیتواند با امیر وارد مذاکره شود و بعد از مدتی مردی برای آزادی این فرد هم وارد پایگاه میشود. مرد آقازاده بوده و پسر آیت الله احتشام است (این یک شخصیت ساختگی است) امیر کوتاه نمیآید و به همراه چند تن از دوستانش که همراه او هستند آقازاده را هم دستگیر میکند و در همینجا پای نهادهای امنیتی گوناگون، از وزارت اطلاعات گرفته تا سرداران سپاه و مجلسیها، به این ماجرا باز میشود.
زهتابچیان یک قهرمان بسیجی را کاراکتر اصلی فیلم خود کرده و دیالوگهایی شعارگونه و ساختگی را از دهان او به تمامی نهادها و بدنه دولت و حاکمیت نثار میکند؛ حتی به قول کاراکتر اصلی فیلم به ولایتمدارهایی که زیر پرچم ولی به هر کثافتکاری و چپاولگری دست میزنند. شنیدن این دیالوگها در فیلمی که در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب ساخته شده، عجیب است و به نظر میرسد انقلاب و افکار سینماییهای انقلابی با چند سالی تاخیر وارد این عرصه میشود.
دیدن این فیلم جرم است با مطرح کردن مضامین روز و به باد انتقاد گرفتن آنها، فیلمش را بیش از پیش در دل تماشاگر جا میدهد؛ مضامینی چون تجاوز به کودکان ایرانی در عربستان و یا چپاول کردن میلیاردها پول و ژن خوب و… که این روزها در هر جای ایران و در هر رسانهای صراحتا از آنها صحبت میشود و کسی جوابگوی آنها نیست. امیر (قهرمان فیلم) به دنبال پاسخ است و بارها در طول فیلم ادعا میکند که از حق خود گذشته اما نمیتواند از حق دختران سرزمینش بگذرد و حتی راضی میشود که شهروند انگلیسی دستگیر شده از پایگاه برود، به شرط اینکه یک مقام دولتی به او سیلی بزند. خواستههای امیر همگی حول خشونت میچرخند و بسته به نوع نگاهی که تماشاگر به مسائل سیاسی دارد، میتواند به دل او بنشیند یا اینکه او را مخالف حرفهای امیر کند.
قهرمانان فیلم آنارشیست به تمام معنا هستند و حتی تصمیم میگیرند که اگر پلیس ضدشورش و امنیت خواست مقابل آنها بایستد، وارد کارزار جنگ شوند. فیلم به زیبایی ماجرای درافتادن چندین نهاد امنیتی و دفاعی مملکت را به تصویر میکشد و انتقاداتی که از وزارت اطلاعات و خودیها میکند گرچه شعاری است اما حرف دل بسیاری از مردم بوده و برای همین برای دقایقی که مشغول تماشای فیلم هستید، تبدیل به اثری عامه پسند میشود.